زمستانگذرانی زنبورعسل؛ بیولوژی و مدیریت آن | قسمت اول

 


در آب و هوای سردسیر و معتدل، زنبورهای عسل زمستان را با ورود به یک حالت رفتاری و فیزیولوژیکی خاص تحت عنوان "خوشه زمستانه" سپری کرده و زنده می مانند. در سالهای اخیر، تلفات بالای کلنی های زنبور عسل به وسیله زنبورداران گزارش شده است که این تلفات بالا با مواردی از قبیل پارازیته شدن کلنی ها به وسیله کنه واروآ، آلودگی های ویروسی، موقعیت جغرافیایی و تنوع ژنتیکی جمعیت های زنبورعسل مرتبط است.


در ادامه مطلب ما عوامل محیطی، فیزیولوژیکی و اجتماعی تنظیم کننده ورود، حفظ و خروج زنبورهای عسل از حالت خوشه زمستانه در آب و هوای سردسیر و معتدل را بررسی میکنیم و یک مدل آزمایش پذیر را برای توضیح اینکه چگونه عوامل متعدد ممکن است به صورت هم افزای برای تنظیم این انتقال پیچیده عمل کنند، توصیف می کنیم. همچنین دانش موجود در مورد عوامل موثر بر بقای زمستانگذرانی زنبورهای عسل را بررسی کرده و پیشنهاداتی را به زنبورداران با هدف بهبود موفقیت زمستانگذرانی کلنی های زنبورعسل ارائه می دهیم.

زنبورهای عسل  Apis mellifera L در گستره جغرافیایی وسیع با شرایط آب و هوایی مختلف زندگی میکنند و در نقاط مختلف جهان و زمانهای متفاوت سال با چالش های متفاوتی روبرو هستند .زمستان بزرگترین چالش برای کلنی های زنبورعسل در مناطق سردسیر و معتدل است. زنبورعسل یکی از معدود گونه های حشرات است که برای زنده ماندن در شرایط زمستان با وارد به یک حالت فیزیولوژیکی و رفتاری خاص تحت عنوان "خوشه زمستانه" سازگار شده و بدون اینکه وارد مرحله دیاپوز شود، شرایط سخت زمستان را سپری میکند.

قبل از ورود کنه واروآ  و کنه تنفسی به زنبورستان ها، تلفات زمستانه کلنی های زنبورعسل ایالات متحده آمریکا حدود 10 درصد بود اما با ورود این پازایت ها به زنبورستانها، میانگین تلفات زمستانه کلنی ها توسط زنبورداران این کشور در سال 2006  حدود 30 درصد گزارش شده است که این درصد تلفات بالا و تداوم آن، پایداری عملیات تجاری زنبورداری در این کشور را به خطر می اندازد.

زنبورهای عسل، خدمات گرده افشانی حیاتی را برای اکوسیستم های طبیعی و کشاورزی در سراسر جهان ارائه میدهند. زمستانگذرانی موفقی تآمیز کلنی های زنبورعسل برای برآوردن نیازهای گرده افشانی گیاهانی مانند بادام، سیب و گیلاس که در اوایل بهار زود شکوفه میدهند، حیاتی است .

به طور مثال شکوفه های درختان در ماه های فوریه و مارس ایالت کالیفرنیا به 7/ 1 تا 5/ 2 میلیون کلنی زنبورعسل نیاز دارد تا 860 هزار جریب بادام را گرده افشانی کنند و پیش بینی می شود که این تقاضا همچنان رو به افزایش است. این تقاضا حداقل تا حدی میتواند با بهبود وضعیت زمستانگذرانی کلنی ها برآورده شود. به طوریکه کاهش 10 درصدی تلفات زمستانگذرانی کلنی ها میتواند 250000 کلنی دیگر را برای گرده افشانی در اوایل بهار در ایالات متحده آمریکا فراهم کند.

وضعیت زمستانگذرانی یک کلنی زنبورعسل با تغییر در رفتار و فیزیولوژی زنبورهای عسل از جمله کاهش فعالیت فردی، تغییر در پروفایل غدد درون ریز، افزایش ذخایر مواد مغذی و افزایش طول عمر و همچنین تغییرات در سطح کلنی از جمله توقف فعالیت پرورش نوزادان و مهمتر از همه تشکیل یک خوشه تنظیم کننده حرارت مشخص می شود.

در مناطق غیر معتدل جهان، عوامل فصلی دیگری غیر از زمستان از جمله دوره های خشک، بارانی یا گرم با شرایط شهد وگرده کم وجود دارند که به نظر میرسد که این موارد با ایجاد حالت نازایی در ملکه و فرار زنبورها از کندو و اقدام به جستجوی مکان جدید، از عوامل ایجاد کننده تلفات در کلنی ها باشند ، در حالی که جنبه های خاصی از رویدادهای این دو چرخه زندگی مشابه هستند ، مثل کمبود شهد و گرده، کاهش/توقف فعالیت چراگری و توقف پرورش نوزاد، اما زمستانگذرانی چالش منحصر به فردی را برای زنبورهای عسل برای غلبه بر سرمای شدید زمستان فراهم میکند.

مطالعات قبلی نشان داده اند که سطوح آلودگی کلنی به کنه  واروآ، ویروس ها، موقعیت جغرافیایی و ژنوتیپ زنبورها با تلفات زمستانه کلنی ها مرتبط است .با این حال اثرات این عوامل بر روی زنبورهای زمستانگذران در سطوح مولکولی، فیزیولوژیکی و رفتاری به طور جامع مورد مطالعه قرار نگرفته است که بررسی عوامل تاثیرگذار در این سطوح، توسعه رویکردهای مدیریتی بهتر را برای بهبود موفقیت زمستانگذرانی زنبورها چالش برانگیز میکند.

در ادامه مطلب دانش موجود در مورد عوامل محیطی و فیزیولوژیکی تنظیم کننده ورود، حفظ و خروج از حالت زمستانگذرانی در زنبورهای عسل در مناطق سرد و معتدل را توضیح داده و سپس، عوامل مرتبط با تلفات زمستانگذرانی کلنی ها را مورد بحث قرار می دهیم. در نهایت ما این اطلاعات را با هم ادغام میکنیم تا توصیه هایی را برای زنبورداران ارائه کنیم که بقای کلنی های زنبورعسل خود را در زمستان و دوره زمستانگذرانی به حداکثر برسانند و زمینه های تحقیقات آینده را تا حدودی روشن تر می کنیم.

؛؛ مروری بر چرخه سالانه کلنی زنبورعسل در مناطق سردسیر و معتدل
در آب و هوای سرد و معتدل، پرورش نوزاد در انتهای فصل زمستان ، زمانیکه میانگین حداکثر دمای محیط تا 4 درجه سانتی گراد
است شروع میشود، در فصل بهار به اوج خود میرسد، در تابستان کاهش مییابد و در اوایل پاییز کم کم متوقف میشود. پرورش انبوه نوزاد در فصل بهار و تجمع زیاد آنها در کلنی معمولاً منجر به بچه دهی میشود. در این وضعیت، درصد زیادی از زنبورهای کارگر، کلنی را با ملکه قدیمی در جستجوی یک مکان جدید ترک میکنند و کلنی را با یک ملکه جدید و زنبورهای کارگر باقی مانده برای بازسازی کلنی اصلی، باقی میگذارند .

پس از بچدهی هم زنبورهای کارگر کلنی اصلی و کلنی جدید باقیمانده تابستان و اوایل پاییز را به جمع آوری گرده به عنوان منبع پروتئینی برای پرورش نوزاد و جمع آوری شهد که به عسل تبدیل میکنند و به عنوان منبع انرژی در ماه های زمستان مورد استفاده قرار میگیرد، سپری میکنندهنگامی که دمای بیرون کندو به زیر 10 درجه سانت یگراد رسید، فعالیت پروازی زنبورها کم کم متوقف شده و زنبورها در داخل کندو و روی سطح قابها جهت تنظیم بهتر حرارات داخل کندو به شکل خوشه در می آیند .

زنبورهای خوشه ای، ماهیچه های پرواز خود را به حالت ارتعاش در می آورند تا گرما تولید کنند که بدین ترتیب، دمای لبه بیرونی خوشه را بالاتر از 6 درجه سانتی گراد و معمولاً حول و حوش 12 درجه سانتی گراد حفظ میکنند. این وضعیت خوشه رفتن و تولید گرما، تضمین میکند که زنبورهای بیرونی ترین لبه های خوشه کمتر از دمای مناسب خود سرد نشوند. هنگامی که پرورش نوزاد در انتهای زمستان آغاز میشود، خوشه زنبورها منطقه پرورش نوزاد را احاطه کرده و دمای محل هسته خوشه را در حول و حوش 33 درجه سانتی گراد حفظ میکنند. این تنظیم حرارتی دمای خوشه تنها زمانی حاصل می شود که خوشه در یک فضایی مانند کندوهای طبیعی یا دست ساز محدود باشد.

 

کلنی های زنبورعسل حالت های فصلی مشخص و متفاوتی را در طول سال نشان میدهند شکل ( 1 )


شکل 1- سیکل زندگی یک کلنی زنبورعسل
الگوهای شش ضلعی نشان دهنده سلول ها در شانه های مومی هستند. سلول های خاکستری، خالی هستند، سلول های قهوه ای، نشان دهنده غذای ذخیره شده ( عسل و گرده ) و شکل های سفید بیضوی در سلول ها نشان دهنده تخم ها هستند. پرورش نوزاد در انتهای فصل زمستان ( 1 ) شروع می شود و در فصل بهار ( 2 ) به اوج خود می رسد. افزایش سریع جمعیت زنبورهای کارگر در بهار منجر به بچه دهی می شود ( 3 ) پس از بچه دهی، هر دو کلنی ( هم کلنی مادری و کلنی بچه ) جمعیت کارگری خود را بازسازی می کنند و برای افزایش ذخایر مواد غذایی خود در تابستان به جمع آوری شهد و گرده می پردازند ( 4 ) پرورش نوزاد در پایان تابستان ( 5 ) کاهش می یابد و در پاییز ( 6 ) با تولد گروه زنبورهای زمستانگذران متوقف می شود. در زمستان زنبورهای کارگر با کاهش دمای محیط، یک خوشه تنظیم کننده حرارت ( دایره قرمز داخل کندو ) تشکیل می دهند ( 7 )

 

 

 ؛؛ رفتار زمستانگذرانی و فیزیولوژی زنبورهای عسل کارگر
رفتار تک تک زنبورها با حرکت کلنی در فصول مختلف به طور چشمگیری تغییر میکند.در اواخر بهار، تابستان و اوایل پاییز، زنبوران کارگر طول عمر کوتاهی دارند ( تقریباً 30 روز ) و تقسیم کار را بر اساس سن انجام میدهند. جوان ترین زنبورها، عموماً زنبورهای کمتر از 10 روز، وظایف پرستاری را انجام میدهند، زنبورهای میانسال ( با سن بین 10 تا 20 روزگی ) به کارهایی مانند موم بافی و ساختن شانه مومی، ذخیره سازی غذا و نگهبانی مشغول هستند، در حالی که مسن ترین زنبورهای کلنی یا زنبورهای مسن ( با سن 21 روزگی به بالا ) به عنوان زنبور چراگر خدمت میکنند.

در پاییز با کاهش پرورش نوزاد، زنبورهای با عمر طولانی ( تا 8 ماه ( که در زمستان زنده میمانند، از این زمان به بعد متولد میشوند که به آنها زنبورهای زمستانگذران گفته میشود. زنبورهای زمستانگذران، زمانیکه دمای محیط کاهش می باید، خوشه تنظیم کننده حرارت را تشکیل میدهند. هنگامی که پرورش نوزاد در اواخر زمستان یا اوایل بهار دوباره شروع شود، تقسیم کار بین زنبورهای کارگر زمستانگذران دوباره شروع میشود .

علاوه بر این تفاو تهای عمیق در رفتار، زنبورهای عسل تغییرات فیزیولوژیکی چشمگیری را نیز در فصول مختلف سال از خود نشان میدهند. سطوح هورمون جوانی ، ویتلوژنین و پروتئی نهای همولنف و همچنین اندازه غده هیپوفارنژیال که با یکدیگر مرتبط و همدیگر را تنظیم میکنند به طور قابل توجهی بین زنبورهای پرستار، چراگر و زنبورهای زمستانگذران متفاوت است . شکل ( 2 ) به طور خلاصه سطح هورمون جوانی در زنبورهای پرستار و زمستانگذران پایین و در زنبورهای چراگر بالا است.

در مقابل سطوح ویتلوژنین و پروتئی نهای همولنف به طور قابل توجهی در زنبورهای پرستار و زمستانگذران نسبت به زنبورهای چراگر بالا است.همچنین اندازه غده هیپوفارنژیال در زنبورهای پرستار و زنبورهای زمستانگذران نسبت به زنبورهای چراگر بزرگتر است.اگرچه تفاو تهای فیزیولوژیکی در زنبورهای پرستار، زنبورهای چراگر و زنبورهای زمستانگذران به خوبی مستند شده است، اما مطالعات کمی در ارتباط با تغییرات فیزیولوژیکی زنبورها در طول زمستان انجام شده است.

Fluri و همکاران زنبورهای تازه متولد شده را در پاییز ابتدای ماه سپتامبر در کلنی علامت گذاری و سپس در ماه های ژانویه و فوریه از آنها نمونه برداری کردند تا سطوح هورمون جوانی، ویتلوژنین، پروتئین کل همولنف و وزن غدد هیپوفارنژیال آنها را بررسی و مقایسه کنند.

جالب توجه است در مطالعه حاضر بین زنبورها در پاییز، اواسط زمستان یا اواخر زمستان تفاوت معنی داری از لحاظ این ایتم ها وجود نداشت. این نتایج نشان میدهد که زنبورهای متولد شده در پاییز در حالت فیزیولوژیکی "زمستانگذرانی" هستند و این وضعیت در طول زمستان پایدار میماند.

 Huang  و  Robinson با استفاده از طیف وسیعی از نقاط زمانی دریافتند که نرخ بیوسنتز هورمون جوانی از اوایل ماه اکتبر تا اواسط نوامبر کاهش مییابد، در اواسط ژانویه به پایین ترین سطح خود میرسد و سپس در ماه های فوریه و مارس به شدت افزایش مییابد. افزایش غلظت هورمون جوانی در اوایل بهار با کاهش سطوح ویتلوژنین، سطوح پروتئین همولنف و اندازه غدد هیپوفارنژیال مرتبط است. بنابراین، زنبورهایی که زمستانگذرانی کردند در بهار به حالت فیزیولوژیکی زنبور چراگر باز میگردند.

؛؛ فاکتورهای موثر در انتقال زنبورها به وضعیت زمستانگذرانی و خروج از آن
چندین نشانه محیطی مرتبط با تغییرات فصلی مانند دوره نوری، دما و وضعیت تغذیه برای تعیین و تاثیر تغییرات فصلی در رفتار و فیزیولوژی زنبورهای کارگر و رفتار کلی کلنی، مورد بررسی قرار گرفته است.

در یک مطالعه Cherednikov متوجه شد که کوتاه کردن مصنوعی طول روز در اواخر بهار و تابستان باعث تغییرات متعددی از جمله کانیبالیسم نوزادان و تخم ها، افزایش جمع آوری و مصرف شهد و گرده، تجمع بیشتر بافت های چربی در کارگران، افزایش مقاومت کارگران در برابر سرما و گرسنگی و تجمع در دمای محیط 18  تا 20 درجه سانتی گراد در کلنی های تحت درمان در مقایسه با کلنی های شاهد میشود.

 Fluri  و  Bogdanov تایید کردند که کوتاه شدن طول دوره نوری باعث افزایش محتوای چربی و پروتئین در بافت چربی زنبورهای کارگر ، بافتی که در درجه اول متابولیسم و ذخیره مواد مغذی را تنظیم میکند ، میشود و در نتیجه منجر به ایجاد وضعیت فیزیولوژی زمستانه در زنبورهای کارگر میشود.

با این حال کوتاه شدن مصنوعی طول دوره نوری منجر به ظهور زنبورهای زمستانی با عمر طولانی نشد ، در مطالعه Fluri  و  Bogdanov این متغیر را اندازه گیری نکرد. از آنجایی که کاهش ساعات روشنایی در روز منجر به محدود کردن رفتار چراگری زنبورهای کارگر میشود که احتمالاً عامل مهمی در تحریک تولید زنبورهای زمستانی است ، انجام آزمایشاتی مبنی بر اینکه آیا طولانی تر شدن طول روز به صورت مصنوعی در پاییز ، تولید زنبورهای زمستانی را در پاییز به تأخیر میاندازد ، بسیار ارزشمند خواهد بود.

همچنین، دما به عنوان عاملی مهمی که میتواند باعث تغییرات زمستانگذرانی در زنبورها شود، بررسی شده است.انتقال یک کلنی تابستانی به یک اتاق سرد منجر به کاهش قابل توجهی در نرخ بیوسنتز و غلظت هورمون جوانی در زنبورهای چراگر در عرض 8 روز شد.با این حال تاکنون مشخص نشده است که آیا این نتیجه مستقیم مربوط به نشانه های دما و یا دوره نوری است یا با یک اثر غیرمستقیم به دلیل کاهش تغذیه، کاهش پرورش نوزاد، یا محدودیت فعالیت چراگری در زنبورها مرتبط است.

احتمال دارد افزایش دمای محیط به عنوان نشانه محیطی برای شروع پرورش نوزادان پس از دوره زمستانگذرانی باشد، زیرا پرورش نوزاد در ماه های اکتبر و نوامبر متوقف میشود اما در ماه های دسامبر و ژانویه که هوا بسیار سردتر است، دوباره شروع می شود.با این حال ممکن است عوامل مختلفی باعث متولد شدن زنبورهای زمستانگذران و خروج زنبورها از حالت زمستانگذرانی در بهار شوند. آزمایش هایی که نشانه های نور و دما را از هم جدا کند و تأثیر زمان را بر تولید زنبورهای زمستانگذران بررسی کند، میتوانند درک ما را از تنظیم این فرآیند به میزان زیادی بهبود ببخشد.

تغییرات در دسترس بودن یا نبودن منابع غذایی، میتواند زمان ورود و خروج از حالت زمستانگذرانی را تغییر دهد. افزایش ذخایر گرده از طریق تغذیه تکمیلی یا محدود کردن ذخایر گرده با قرار دادن تله گرده در ورودی کلنی ها، به ترتیب زمان تولید زنبورهای زمستانی با عمر طولانی را نسبت به کلنی های شاهد به تاخیر می اندازد یا تسریع میکند.

تغذیه کلنی ها با مکمل گرده در بهار باعث تحریک تولید نوزاد می شود. با این حال ، اگر چه شهد و گرده می توانند به طور گسترده ای از نظر کیفیت تغذیه ای متفاوت باشند، اما هنوز اثرات کیفیت تغذیه بر رفتار زمستانگذرانی و یا با موفقیت سپری کردن دوره زمستان هنوز مشخص نشده است.کمیت و کیفیت تغذیه ممکن است منجر به اثرات غیر مستقیم بر تولید نوزادان شود.

گرده به عنوان منبع اولیه پروتئین و لیپیدها که برای پرورش نوزادان حیاتی هستند، عمل میکند.زنبورهای عسل با توجه به در دسترس بودن منابع پروتئینی، سرعت پرورش نوزاد را تنظیم میکنند و در صورت نبود کامل منابع پروتئینی، تولید مثل را متوقف میکنند.

در یک مطالعه ای ، هنگامی که کلنی های زمستانه بدون نوزاد به اتاق پرواز منتقل و با گرده تغذیه شدند، ملکه ها بلافاصله تخم گذاری را آغاز کردند و غدد هیپوفارنژیال زنبورهای کارگر طی 3 الی 4 روز فعال شدند.علاوه بر این زمانیکه کلنی ها در تابستان بدون نوزاد هستند کارگران این کلنی ها از نظر فیزیولوژیکی شبیه زنبورهای زمستانی به نظر میرسند ،  بنابراین فقدان نوزاد به تنهایی می تواند کلنی ها را وادار کند تا بدون توجه به دوره نوری، دما، یا در دسترس بودن منابع گل، به حالت فیزیولوژیکی زمستانی بروند.تاکنون مشخص نشده است که چگونه نوزادان باعث ایجاد تغییرات فیزیولوژیکی زمستان مانند در زنبورهای کارگر میشوند.

Buhler و همکاران وقتی یک فضای کوچک شبیه به محل پرورش نوزادان  با دمای 35 درجه سانتی گراد و 5/ 1 درصد غلظت Co2  به طور مصنوعی در کندوهای بدون نوزاد ایجاد کردند، مشاهده کردند که غلظت هورمون جوانی زنبورهای کارگر به سرعت افزایش مییابد.

علاوه بر این حضور نوزاد میتواند ریتم شبانه روزی زنبورهای کارگر را تغییر دهد. کلنی های بدون نوزاد ریتم شبانه روزی برجست های را در فعالیت خود نشان میدهند، در حالی که کلنی های دارای نوزاد دارای ریتم کمتری هستند. همچنین لاروهای در حال رشد فرمون نوزاد تولید میکنند که موجب برانگیخته شدن واکنش های رفتاری و فیزیولوژیکی زیادی در زنبورهای کارگر می شوند. همچنین این تولید فرمون میتواند یک عامل کلیدی در رفتار زمستانگذرانی زنبورها باشد.فرمون نوزاد باعث جستجوی گرده توسط زنبورهای چراگر می شود، همانطور که در بالا ذکر شد این امر به نوبه خود پرورش نوزادان و تولید فرمون نوزادان را تحریک میکند.

براساس نتایج مطالعات صورت گرفته، فرمون نوزادان و اجزای آن میتواند بلوغ و انتقال به فعالیت چراگری را در زنبورهای زمستانگذرانی زنبورعسل میانسال تسریع کند.اگر زنبورها در غیاب نوزاد یا فرمون نوزاد پرورش داده شوند، در سنین میانسالی ( 8 تا 20 روزگی ) سطوح بالاتری از ویتلوژنین را دارند، دیرتر به جستجوی شهد و گرده میپردازند و حتی در شرایط زمستانگذرانی عمر بیشتری میکنند.

بنابراین به نظر میرسد قرار گرفتن در معرض فرمون نوزادان قبل از تولد زنبورهای زمستانگذران یا پس از شروع پرورش نوزادان در بهار مفید باشد ، زیرا باعث تحریک تولید نوزادان و رشد کلنی میشود، در حالی که قرار گرفتن در معرض فرمون نوزادان در اواسط زمستان ممکن است باعث بلوغ زودرس زنبورهای زمستانی و مضر باشد. همچنین زنبورهای چراگر شبیه نوزادان یک فرمون به نام اتیل اولئات آزاد میکنند که روی رفتار بلوغ زنبورهای جوان تاثیر میگذارد. فرمون اتیل اولئات انتقال زنبورهای جوان به مرحله چراگری را کند میکند و باعث میشود زنبورها مدت طولانی در مرحله پرستاری بمانند.

محدود کردن پرواز زنبورهای چراگر به منظور ماندن آنها در کلنی، بلوغ رفتاری زنبورهای جوان را کند میکند که احتمالاً این تاثیر با افزایش قرار گرفتن در معرض فرمون اتیل اولئات ایجاد میشود، با ادغام اطلاعات موجود، ما تصور می کنیم که ورود و خروج زنبورها به حالت زمستانگذرانی با تعامل بین منابع تغذیه ای محیطی، سطوح نوزاد در کلنی، سطوح فرمون نوزاد، فرمون چراگرها و نشان ههای بالقوه دما و دوره نوری انجام میشود.

کاهش منابع غذایی در پاییز به همراه کوتاه تر و سردتر شدن روزها منجر به کاهش تلاش زنبورها برای جستجوی شهد و گرده در طبیعت میشود که این امر، منجر به ماندن بیشتر زنبورهای چراگر در کلنی شده و کارگران جوان بیشتر در معرض اولئات اتیل قرار می گیرند و بدین ترتیب بلوغ رفتاری آنها کند می شود.

علاوه بر این کاهش جستجوی گرده سطح تولید نوزاد و فرمون نوزاد را در کلنی کاهش میدهد که این امر هم به نوبه خود، بلوغ رفتاری زنبورهای کارگر را نیز کند میکند. با کاهش فرمون نوزاد، فعالیت زنبورها برای جستجوی غذا بیشتر کاهش می یابد و اثرات فرمون اتیل اولئات در کلنی بیشتر تقویت می شود.

در اواخر زمستان و اوایل بهار، طول روز به انداز های افزایش مییابد که کندو به مقدار کمی تولید نوزاد را آغاز کند. وجود فرمون نوزاد، بلوغ رفتاری را در برخی از زنبورهای کارگر تحریک میکند و منجر به تولید نیروی چراگر میشود و روندی را که در پاییز اتفاق افتاده را معکوس میکند. همچنین، فرمون نوزاد جمع آوری گرده توسط زنبورهای چراگر را زمانی که دما به اندازه کافی بالا باشد، تحریک میکند. ورود گرده به کلنی باعث تحریک بیشتر تولید نوزاد و تسهیل رشد سریع کلنی در بهار می شود

عوامل متعددی می توانند بر بقای کلنی های زنبورعسل در طول دوره زمستان تأثیر بگذارند. براساس بررسی های انجام شده روی زنبورداران ایالات متحده آمریکا، دلایل تلفات زمستانی کلنی ها بر اساس اندازه زنبورستان متفاوت است. زنبورداران کوچک، عموماً کلنی های ضعیف در پاییز، گرسنگی، ناتوانایی ملکه و کنه واروآ را دلیل اصلی تلفات زمستانه کلنی های خود می دانند. در حالیکه، زنبورداران تجاری ناتوانایی ملکه، کنه واروآ، آفت کش ها و اختلال فروپاشی کلنی را عامل اصلی تلفات زمستانه کلنی های خود می دانند.

علاوه بر این تلفات کلنی ها در طول دوره زمستان در ایالات متحده آمریکا، یکنواخت نیست به طوری که برخی از مناطق جغرافیایی تلفات زمستانه بیشتری را نسبت به سایر مناطق تجربه میکنند. با این حال میانگین تلفات زمستانه متفاوت در میان ایالت های کشور آمریکا را نمی توان به طور کامل با تفاوت های عرض جغرافیایی نسبت و توضیح داد..

؛؛ ادامه دارد !

زمستانگذرانی زنبورعسل؛ بیولوژی و مدیریت آن | قسمت دوم